
شما هم حتما خاطره ای از یکی از بدترین امتحان هایی که گذرانده اید دارید. شاید این آزمون در دوران مدرسه بوده باشد، یا کنکور بوده، یا امتحانی در دانشگاه. برای من یکی از بدترین امتحان هایم امتحان آخر ترم یکی از درسهای اصلی در ترم اول دانشگاهم بود. استاد این درس (که احترام زیادی هم برایش قائلم) در طول ترم یک کتابخانه کتاب معرفی کرده بود و گفته بود ممکن است سوال امتحان شما از هر کدام از کتابهایی که در کلاس اسم برده ام بیاید. توضیح دیگری هم در مورد چگونگی امتحان نداد و فقط گفت: «دانشجویی که سر جلسه امتحان می رود مثل سربازی است که به میدان جنگ می رود. باید انتظار داشته باشد هر لحظه از هر طرفی به سویش شلیک شود و خود را آماده این نبرد کند.» و گفته بود: «نگران نباشید، من به همه دو نمره ارفاق می کنم». دیدن ورقه های قبلی این استاد هم هیچ کمکی نمی کرد، چون هر ترمی نوع سوالها متفاوت بود.
روز امتحان همه استرس زیادی داشتند و خیلی درس خوانده بودند. ورقه ها را که دادند دیدیم فقط دو سوال در آن هست. سوال اول دو نمره (همان ارفاقی که صحبتش بود) و سوال دوم هجده نمره.
ناگفته پیداست که بیش از شصت درصد بچه ها نتوانستند درس را پاس کنند، آنهایی هم که توانستند خیلی سرمرز نمره آوردند.
این خاطره ای بود که در کلاس دوره آموزشی تدریس در دانشگاه برای دیگران تعریف کردم، و همه با دهانهای باز و شگفت زده نگاهم کردند. بعد باید اشکالات این امتحان را در می آوردیم. اتفاقا این یکی از مواردی بود که کار خیلی اشکال داشت و به هیچ وجه در رده آزمون های درست قرار نمی گرفت. چرا؟
۱- مشخص نبود برای گذراندن این امتحان دقیقا باید چه منابعی را خواند.
۲- امتحان سرشار از «سورپرایز» بود و استرس زیادی ایجاد کرده بود.
۳- بارم بندی ها از قبل به طور «شفاف» برای دانشجوها گفته و مشخص نشده بود.
۴- (و شاید از همه مهمتر) هیچ فیدبکی به دانشجویان داده نشد.
در مورد این موارد و به طور کلی در مورد آزمون بیشتر خواهم نوشت.
تجربه شما از آزمون ها چگونه است؟ آیا با نکات گفته شده موافقید؟ به نظر شما یک آزمون خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟