انتخابات سراسری بریتانیا و ایرلند شمالی با نتایجی غیر منتظره به پایان رسید. بعضی تجربههای این انتخابات جالب و خاطرهانگیز بودند. و اما چند نکته که اگر ننویسم لال از دنیا خواهم رفت:
۱- معادل اسم این کشور چیست؟ اتحادیه پادشاهی؟ پادشاهی متحد؟ به هر حال اسمش انگلستان نیست. اسمش بریتانیای کبیر هم نیست. UK یا همان کشوری که پرچمش را به عنوان پرچم انگلیس می شناسیم در واقع ترکیبی از چهار کشور کمابیش مستقل است. یکی از این کشورها انگلستان است. دیگری ولز، دیگری اسکاتلند، و دیگری ایرلند شمالی. بریتانیا مجموعه کشورهای این جزیره هستند، که یعنی ایرلند شمالی را شامل نمی شود. بنابراین نمی دانم چطور باید اسم این کشور را برد. جایی که انتخابات در آن انجام شد یو کی است. یعنی جزیره بریتانیا به اضافه ایرلند شمالی.
۲- تا قبل از انتخابات وقتی از این و آن می پرسیدیم چرا دولتی سر کار است که مردم دوستش ندارند، می گفتند چون در انتخابات قبلی خیلیها شرکت نکردند و رای ندادند. پارسال یکی از دانشجویانم سر کلاس خواست که قسمتی از گفتگوی تلویزیونی راسل برند را بشنویم و دربارهاش صحبت کنیم. راسل برند به نوعی سردسته تحریمیهای انگلیسی بود. حرفش این بود که نباید رای داد چون به سیستم اعتقادی نداشت. برایش از جمله مارک تواین گفتم و اینکه من جای او باشم گول این حرفها را نمیخورم.
در این انتخابات ولی در روزهای آخر انتخابات راسل برند در شبکه یوتیوب خودش که یک میلیون بیننده دارد مصاحبه ای با اد میلیبند، رهبر حزب کارگر کرد و فردایش به پیروان خود اعلام کرد که نباید دست روی دست گذاشت و باید رفت و به حزب کارگر رای داد. البته دیگر خیلی دیر بود. برای شرکت در انتخابات افراد باید ثبت نام می کردند و مدتها قبل مهلت ثبت نام تمام شده بود.
به هر حال در این انتخابات بیش از ۶۶ درصد از واجدین شرایط شرکت کردند که درصد بالایی است و بیشترین میزان مشارکت در هیجده سال گذشته بوده است.
۳- حمایت از احزاب یا کاندیداها محدود به حمایت راسل برند از حزب کارگر نبود. هر کدام از احزاب، به خصوص حزب کارگر مورد حمایت چهرههای محبوب ورزشی و هنری قرار گرفتند. حتی تومارهایی هم بود از طرف مثلا مدیران یا شرکتها که برای حمایت از حزب محافظهکار امضا جمع کرده بودند. تومارهایی که مورد موشکافی مطبوعات قرار می گرفت تا ضبط و ربط و رانت امضاکنندگانشان با حزبی که ازش حمایت کردهاند را برملا کنند.
۴- حزبهای کوچک فکر کرده بودند که دوران دوحزبی دیگر به سر آمده و دو حزب بزرگ دیگر نمی توانند اکثریت آرا را کسب کنند و نیاز به حمایت کوچکترها دارند. بنابراین انتخابات پر از احزاب ریز ریز با شعارهای پررنگ شده بود. اینها تا حدودی رایهای چپ را شکستند ولی معلوم شد که دوران احزاب بزرگ و اکثریت به پایان نرسیده.
۵- از چند روز قبل از روز قانونی می شد با پست کردن رای در انتخابات شرکت کرد. اما در روز انتخابات ساعت هفت صبح حوزههای اخذ رای شروع به کار کردند تا.... ده شب. در این مدت تبلیغات تلویزیونی غیر قانونی بود. بنابراین از صبح روز انتخابات بیبیسی شروع کرد به برنامههایی با محتوای راز بقا نشان دادن. در حالی که اطراف حوزههای اخذ رای بحثها داغ بود که به کی باید رای داد، تلویزیون در عالم دیگری سیر می کرد. تبلیغات اینترنتی اما تا حدودی باقی بود و یک مقداری هم ابهام وجود داشت که حالا در عصر اینترنت، قانون انتخابات چه می شود.
۶- مثل شب عید که همه پای تلویزیون منتظر تحویل سال هستند، از ساعت هشت کانال چهار (Channel 4) برنامه ویژه انتخاباتیش را با احتیاط ولی به طور زنده شروع کرد. با احتیاط اینکه نام کاندیدا یا حزبی برده نشود. مثلا کمدین شرکتکننده در برنامه می گفت رایها .... است. و باید حدس می زدیم که منظورش محافظهکارانه ست.
از پنج دقیقه قبل از ساعت ده دقیقهشماری و ثانیهشماری شروع شد. سر ساعت ده مثل سال تحویل، زنگ ساعت به صدا درآمد. بلافاصله گفتند که نتایج نظرسنجی نهایی این بوده که حزب محافظهکار اکثریت را به دست آورده. نتایج برای همه شوکاور و غیرمنتظره بود. حتی برای طرفهای پیروز انتخابات. بلافاصله برنامههای زنده شمارش و اعلام آرا و تحلیل نتایج شروع شد و تا اعلام نهایی آرا ادامه داشت. از ده شب تا ظهر روز بعد، بدون وقفه.
۷- با اعلام نتایج رهبر سه حزب استعفا دادند. اول حزب لیبرال دموکرات که شکست سختی خورد، بیشتر کرسیهای پارلمانیش را از دست داد، و جایگاهش در دولت ائتلافی را هم از دست داد و دوباره به یک حزب اقلیت خیلی کوچک تبدیل شد. دوم رهبر یوکیپ که حزب راست افراطی است و در این انتخابات بیشترین رشد آرا را داشت اما فقط توانست یک کرسی پارلمان را کسب کند و رهبرش هم رای نیاورد. سوم حزب کارگر که با وجود رشد آرای عمومی برای این حزب، بیست و شش کرسی را از دست داد و نتوانست پیروز انتخابات باشد.
۷- با اعلام نتایج رهبر سه حزب استعفا دادند. اول حزب لیبرال دموکرات که شکست سختی خورد، بیشتر کرسیهای پارلمانیش را از دست داد، و جایگاهش در دولت ائتلافی را هم از دست داد و دوباره به یک حزب اقلیت خیلی کوچک تبدیل شد. دوم رهبر یوکیپ که حزب راست افراطی است و در این انتخابات بیشترین رشد آرا را داشت اما فقط توانست یک کرسی پارلمان را کسب کند و رهبرش هم رای نیاورد. سوم حزب کارگر که با وجود رشد آرای عمومی برای این حزب، بیست و شش کرسی را از دست داد و نتوانست پیروز انتخابات باشد.