۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

حصارکشی (ادامه بحث اعتصاب)

این مطلب مربوط به اعتصاب سراسری کارکنان دانشگاه در انگلستان است.
اعتصاب تکنیک‌ها و تاک‌ تیک‌های مختلفی دارد. هر روشی در کشورها بارها آزموده شده، سرکوب شده، به دادگاه کشیده شده، حکم گرفته، و سرانجام قانونی شده (یا بعضی جاها هنوز قانونی نشده. مثلا همین بحث حصارکشی در امریکا همچنان در بعضی ایالت‌ها با محدودیت مواجه است). 
حصارکشی یا picketing روشی مسالمت‌جویانه و غیرخشونت‌آمیز است که اعتصاب کنندگان جلوی درهای ورودی اصلی محل کارشان زنجیره تشکیل می‌دهند و همکاران‌شان را تشویق می‌کنند که به آنها بپیوندند و سرکار نروند. یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم، به نوعی همکارانشان را در رودربایستی و فشار قرار می‌دهند که از خط حصار یا picket line عبور نکنند و وارد محل کارشان نشوند. 
اتحادیه برای اعضایش فرم‌هایی فرستاده که جایگاه خودشان را در حصار مشخص کنند و بگویند در چه ساعتی روبروی کدام در به حصار می‌پیوندند. 

اتحادیه دانشجویان هم رای به حمایت از اعتصاب کارکنان داده، چون به نظرشان حقوق کارکنان در کیفیت آموزش تاثیر دارد. 
از طرف دیگر امروز (یعنی یک روز قبل از اعتصاب) دانشگاه به همه دانشجویانش ایمیل داده که این سه اتحادیه تصمیم به اعتصاب دارند و پیشاپیش از این اختلال عذرخواهی می‌کنیم و امیدواریم درک کنید. ولی چون بسیاری از کارکنان دانشگاه عضو این اتحادیه‌ها نیستند، دانشگاه به کارش ادامه می‌دهد. 
اتحادیه هم خبر داده که طی هفته گذشته تقاضای عضویت در اتحادیه سه برابر شده (تا افراد از حمایت قانونی اتحادیه برای شرکت در اعتصاب برخوردار شوند)، که خودش نشان از نارضایتی دارد.

۱۳۹۲ مهر ۳۰, سه‌شنبه

سازوکارهای یک اعتصاب دموکراتیک (۲)

ایمیلی از طرف یکی از اساتید ارشد دانشکده داشتیم که از طرف نماینده اتحادیه در دانشگاه فرستاده شده بود. حرفش این بود که اگر می‌خواهید در اعتصاب شرکت کنید و عضو اتحادیه نیستید هنوز برای عضویت (تا هفته آینده) وقت هست. اگر عضو اتحادیه شوید، سندیکا به موجب قانون از شما دفاع خواهد کرد و مرعوب لحن تهدیدآمیز مدیریت دانشگاه نشوید.اگر تصمیم گرفته‌اید که در اعتصاب شرکت کنید، این حق شماست. ضمنا یک اسلاید به ایمیل پیوست کرده بود که اگر روز پنجشنبه کلاس دارید این را به دانشجویانتان نشان بدهید و از اعتصاب هفته بعد باخبرشان کنید. 
به علاوه، نماینده سندیکا گفته است که لازم نیست فرم دانشگاه را پر کنید و مدیریت را از اعتصاب‌تان باخبر کنید. آنها می‌دانند و بهشان اطلاع‌رسانی شده که پنجشنبه اعتصاب است. «البته هر عضوی آزاد است که اگر خواست به دانشگاه اطلاع دهد، اما اتحادیه توصیه می‌کند این کار را نکنید. هنگام بازگشت به کار، اگر مورد سوال مدیریت قرار گرفتید، با افتخار بگویید که در اعتصاب بودید.»
این اعتصاب سراسری کارکنان دانشگاه مربوط به انگلستان است.

۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

سازوکارهای یک اعتصاب دموکراتیک

اعلام شده که پنجشنبه دو هفته دیگر، سی و یک اکتبر، کارکنان دانشگاه‌ها در انگلیس اعتصاب سراسری دارند. این اعتصاب را چند اتحادیه صنفی در جهت فشار آوردن به دولت در جریان مذاکره برای حقوق کارکنان دانشگاه، به طور هماهنگ برنامه‌ریزی کرده‌اند.
به عنوان یکی از کارکنان حق‌التدیسی که قراردادم برای یک ترم است، این اولین تجربه‌ام در یک حرکت اجتماعی‌ است که نمی‌دانم باید در آن شرکت کنم یا نه. من عضو هیچ اتحادیه صنفی‌ای (جز اتحادیه دانشجویان) نیستم. قبل از اینکه کاری در زمینه تدریس شروع کنم، یک بار دیده بودم که دانشجویانی که تدریس هم می‌کنند با دعوت همین اتحادیه‌ها دست به اعتصاب زدند. در حال حاضر هم می‌بینم که پوسترهای اتحادیه روی تمام بوردهای دانشگاه هست و به خصوص چند نفر از استادان رسمی دانشگاه این پوسترها را به در دفتر کارشان زده‌اند. هفته گذشته هم اعتصاب سراسری معلم‌ها، یک روز مدارس را به تعطیلی کشاند. 
در چند روز اخیر به سایت یکی دو تا از سندیکاها مراجعه کردم تا بدانم ساز و کارشان چگونه است. حق عضویت اتحادیه‌ها کم است و سند و مدرکی برای عضویت نمی‌خواهند، پس خیلی راحت می‌شود عضو یک سندیکا شد. اما مزایایی که اعضا در قبال عضویت در اتحادیه دریافت می‌کنند قابل توجه است: از حمایت‌ها و مشاوره‌های حقوقی رایگان تا انواع بیمه، وام، و تخفیف، و البته مهم‌تر از آن چانه‌زنی با نهادهای قدرت برای حقوق اعضایشان.
امروز یک ایمیل از دانشگاه دریافت کردم که می‌گفت طبق برآورد دانشگاه، اکثریت کارکنان آن بی هیچ کدام از اتحادیه‌های دعوت‌کننده به اعتصاب تعلق ندارند. اما آن تعدادی که عضو این اتحادیه‌ها هستند (که مفروض است که در اعتصاب شرکت می‌کنند) و غیرعضوهایی که می‌خواهند در حرکت حمایتی، آنها هم اعتصاب کنند، باید هر چه زودتر و حداکثر تا دوشنبه فرم ضمیمه به ایمیل را پرکنند و برای دانشگاه بفرستند و شرکت در اعتصاب‌شان را اعلام کنند. این کارکنان دارند از قراردادشان با دانشگاه تخطی می‌کنند و پول ساعاتی که کار نمی‌کنند از حقوق‌شان کسر خواهد شد. بنابراین یک دویست و شصتم حقوق سالیانه آنها بر اساس توافق اتحادیه کارفرمایان دانشگاه‌ها کسر خواهد شد! در ضمن از این ساعت، برای روز پنجشنبه سی و یک اکتبر مرخصی به کسی نخواهیم داد. از آنجا که روز اعتصاب است و ما می‌خواهیم کار دانشگاه ادامه داشته باشد و نخوابد، به همه کارکنان نیاز داریم. 

خب.. حساب کردم که حق عضویت سالیانه یکی از آن اتحادیه‌ها به اضافه کسر یک دویست و شصتم از حقوق سالیانه‌ام هنوز به اندازه حقوق یک روز کاریم نیست! اما هنوز به این نتیجه نرسیده‌ام که می‌خواهم کاسه داغتر از آش شوم. فعلا ترجیح می‌دهم مشاهده کنم و یاد بگیرم. همین.

۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

مملکت، آزاده!

بخش کودکان کتابخانه محل
دفعه اولی که شنیدم چند کودک یازده، دوازده ساله کلمه «آزادی» را به زبان می‌آورند تا اعتماد به نفس پیدا کنند، در کتابخانه بود. زنگ تفریح مدرسه مجاور را زده بودند و چند تا از بچه‌ها آمده بودند کتابخانه. این کتابخانه عمومی چون در کنار مدرسه است، یک در اختصاصی برای مدرسه دارد و بچه‌ها زنگ‌های تفریح و زنگ‌ ناهار می‌توانند به اینجا بیایند و کتاب بخوانند، درس بخوانند، از کامپیوتر استفاده کنند، یا تکالیف‌شان را پرینت بگیرند. 
من در قسمت کودکان کتابخانه دنبال یک کتاب می‌گشتم وقتی زنگ مدرسه خورد و این دو سه کودک وارد شدند. یکی‌شان گفت «اشکالی نداره آمدیم این قسمت؟» دیگری جواب داد «چه اشکالی داره؟ مملکت آزاده! هر جایی بخواهیم می‌تونیم بریم تو این کتابخونه.» (It's a free country)
یک ماه بعد این جمله را از دهان پسر خودم شنیدم که او هم دوازده ساله است. داشت سر میز ناهار با برادرش جر و بحث و بازی می‌کرد. پسر بزرگترم گفت «صورتت رو این طوری نکن.» و در جواب شنید: «It's a free country! هر جا رو بخوام می‌تونم نگاه کنم، هر جور بخوام می‌تونم شکلک دربیارم.»
شک ندارم که این یکی از آموزش‌های شهروندی مدرسه‌ست. اینکه حق خودتان را بشناسید و نترسید. مملکت آزاده!

۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

کم حرف‌ها

روز اول کلاسها گذشت. با دانشجوهای مختلفم آشنا شدم. یکی اسم و فامیلش هر دو لیلاست و متولد سوریه و بزرگ شده دبی. یکی فلسطینی‌ است و از غزه آمده. یکی در معرفی خودش به عنوان یکی از شاخص‌های هویتش گفت مارکسیست است. یکی دیسلکسیک بود و با وجود مشکل داشتن در تکلم یکی از فعال‌ترین دانشجویان کلاس. سه چهار نفر امریکایی بودند و در برنامه‌های تبادل دانشجو به این دانشگاه آمده بودند. شاید یک سوم دانشجویانم باحجاب بودند، با اصلیت‌های مختلف اما همه انگلیسی شده. در معرفی خودشان می‌گفتند از شمال یا جنوب یا شرق لندن می‌آیند (نه از کشور اصلیت‌شان). دیدن این تیپ‌های مختلف و متنوع شخصیتی برایم جالب است. اما از همه جالب‌تر برایم کم‌حرف‌ها بودند.
اگر نبود کلاسهای آموزش تدریس، پیله می‌کردم که کم‌حرف‌ها را به حرف بکشانم و در کلاس مشارکتشان دهم. کلاس آموزش بهم یاد داد که این کار درستی نیست. باید برای همه تیپ‌ها و تفاوت‌هایشان احترام قائل بود. بعضی‌ها درون‌گرا هستند. صحبت در جمع برایشان راحت نیست. نمی‌شود به زور به حرف درشان آورد. ترم اولی که تدریس می‌کردم یکی از دانشجویانم را با همین اصرارها از دست دادم. میز اول می‌نشست و حرف نمی‌زد. دلم می‌خواست در بحث‌ها شرکت کند و نظرش را بدانم. اصرار کردم. از دفعه بعد دیگر سر کلاس نیامد. 
یکی از روشهای پیشنهادی دوره آموزشی برای مشارکت ملموس‌تر درونگراها، استفاده از سیستم‌های رای‌گیری بود. نظر افراد را درباره یک موضوع بپرسید و رای بگیرید. (درباره روش‌های رای‌گیری و آمارگیری کلاسی در پستهای بعدی بیشتر توضیح خواهم داد.)
کلاس آموزشی می‌گفت: «بگذارید به روش خودشان بیاموزند. یادگیری همه به یک شکل نیست. ساکت بودن هم علامت شرکت نداشتن در بحث نیست.»