۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

مادرانه

غرق در افکار خود، بدون توجه به فضای اطراف، داشتم می رفتم به سمت ایستگاه تا خودم را به موقع به دانشگاه برسانم. در نظر اول حتی ندیدمشان، اما خانمی که داشت کودک حدود یک ساله ای را با کالسکه می برد از روبرو نزدیک شدند و بچه با همان صدای کودکانه با هیجان و بلند گفت: "Mummy"
خانمی که کالکسه رو می برد با مهربانی تمام جواب داد:
No, that's not mummy, that's a lady.

تازه وقتی این را شنیدم به خودم آمدم و فهمیدم بچه مرا با مادرش اشتباه گرفته بوده. نمی دانم چرا و چطور، اما تا هنوز صدای هیجان زده بچه و پاسخ مهربان آن خانم در گوشم تکرار می شود. حس زیبایی بود.

۳ نظر:

  1. الهی :-) می‌دونم چه حس دل‌پذیری بوده.
    در ضمن چقدر قدرت هست توی اسم و لقبی که به آدم‌ها می‌دن. پریروز داشتم فکر می‌کردم به این موضوع که هیچ کدوم از ما سه خواهر مادرم رو مادر یا مامان صدا نکردیم. نزدیک‌ترینش خواهر بزرگمه که به مادرم می‌گه مامانه. برای همه‌ی ما دیگه عادی شده ولی یک غریبه که می‌شنوه جا می‌خوره. از طرف دیگه به مادرشوهرم از اول گفتم مامان و فکر می‌کنم علاوه بر صمیمیتمون همین لقبی که از مادرم دریغ داشتم به یک زن غریبه‌تر بخشیدم همیشه مایه‌ی اندکی حسادت در مادرم شده.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی موافقم با این چیزی که در مورد لقب مامان می گی. قبل از اینکه مادر بشم فکر می کردم این لقب زائده و بهتره بچه آدم، آدم رو به اسم صدا بزنه چون حالت دوستانه تری داره. مثل اینه که رابطه قدرتی که بین والدین و بچه ها هست و از طریق این القاب منتقل می شه وقتی به اسم صداشون بزنیم تخفیف پیدا می کنه. ولی در واقعیت شاید این طور نباشه. اون رابطه قدرت به هر حال به جای خود باقیه ولی رابطه صمیمیتی که بین مادر و بچه هست کمرنگ می شه. البته شاید، نمی دونم.

      حذف
    2. نکته خوبی را گفته اید. به این ترتیب دیگران می بینند که چقدر مهم هست که مادر یا پدر و یا حتی همسرشان را چگونه خطاب کنند.
      و نیز مادربزرگ و پدربزرگشان را.

      حذف