۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

ساختار واحدهای درسی

این سیستم آموزشی، اولش برای من کمی بیگانه بود. درست متوجه نمی شدم نقشم در دانشگاه چی هست و وظایفی دارم. عنوان کاریم تدریس (teaching) بود اما عنوان استخدامی ام (VL: visiting lecturer). 
حالا این وظایف و عناوین برایم روشن شده:
هر واحد درسی یک مسوول دارد که استاد اصلی آن واحد است: module leader
این شخص مسوول برنامه ریزی کلی برای واحد درسی ست. بنابراین از جلسه اول تا آخر ترم، عنوان درسی هر جلسه را تعیین می کند. علاوه بر این از اساتید دیگر برای تدریس جلسات دعوت می کند. بنابراین ممکن است تمام جلسات را خودش تدریس کند یا اینکه بعضی از آنها را به استاد دیگری بسپرد.

هر جلسه دو بخش مجزا دارد:
lectures
tutorials (or seminars)1
در بخش لکچر استاد آن جلسه (که از اول ترم معرفی شده به دانشجوها) درس را به صورت کلی ارائه می کند. این یک سخنرانی معمولا بزرگ است که ممکن است صد-دویست دانشجو داشته باشد و یک ساعت طول می کشد.
بعد آن گروه بزرگ به کلاسهای بیست/سی نفره تقسیم می شوند و یک ساعت دیگر بحث می کنند. این بار بر اساس متونی که از قبل تعیین شده که مطالعه کنند، و استاد نقش هدایت کننده جلسات را دارد تا مفاهیم تدریس شده را عمیق تر مطالعه و موشکافی کنند.

من در بخش دوم کار می کنم و امسال استثنائا چند جلسه هم تجربه لکچر پیدا کردم.
مسوول اصلی واحد درسی نوع امتحان را هم تعیین می کند. ممکن است در یک واحد درسی قسمتی از نمره به امتحان آخر ترم مربوط باشد و درصد دیگری به پروژه کلاسی، ارائه در کلاس، و گزارش های مختلف.
پارسال واحد درسی که تدریس می کردم در دو ترم ادامه داشت و امتحان اصلی آخر ترم بهار گرفته شد.  در طول دو ترم دو کار کلاسی داشتند که هر کدام درصدی از نمره را می گرفت. کار اول تهیه خلاصه ای از چهار منبع معرفی شده بود:
Critical annotated bibliography
کار دوم ارائه مقاله ای بود که یکی از عنواین درسی را مورد بحث قرار می داد.

امسال اما بیشتر اساتید امتحان پایان ترم را حذف کرده اند (به جز واحد درسی ما) و یک کار کلاسی برای یک ترم دارند که عبارت است همان مقاله تعیین شده. سوال مقاله هم از قبل مشخص شده و از بین چند سوال یکی را باید انتخاب کنند.
این روزها مشغول بررسی پیش نویس مقاله ها و ارائه مشاوره م.

مد خیابانی لندن

هر چند سعی می کنم در خیابان و مترو چشم در چشم کسی نشوم، چه برسد به اینکه زل بزنم و نگاهشان کنم، ولی به همه لباسها و کفشها و سرپوش ها توجه می کنم. امروز یک لباس غیر متداول در مترو توجهم را جلب کرد. 
آقای حدود بیست-سی ساله ای که روبرویم نشسته بود یک کت مخمل یک دست سرمه-مشکی پوشیده بود با چلیقه زرشکی و و پیراهن سفید که آستینش را کمی زیر کت  برگردانده بود. دکمه بالای یقه ش باز بود دستمال گردن ابریشم سرمه ای با خالهای ریز سفید را شل گره زده بود. شلوار جین مشکی و کفش مشکی داشت. 
خوشبختانه سرش تو کتاب بود و متوجه نشد چقدر لباسش را برانداز کرده ام. :)

روزهای آخر ترم

این روزها آخرین روزهای ترم زمستان است. دانشگاه ما امسال هفدهم دسامبر ترم را تمام می کند. این خودش باعث شده که مشارکت در کلاسها کمتر از معمول باشد. امروز فقط سه نفر از دانشجویان به کلاس آمده بودند. این کلاس معمولا شرکت کننده کمی دارد چون ظهر روز جمعه است و کسانی هم که در آن شرکت می کنند خسته اند و مرتب خمیازه می کشند. 
در عوض امروز که تعداد خیلی کم بود بحث ها رو زنده تر برگزار کردیم و زمان سریع گذشت. تا خود ساعت دوازده کار کردیم تا استاد کلاس بعدی وارد شد و عملا بیرونمان کرد. با این وجود وقتی کلاس تمام شد یکی از بچه ها پرسید ساعت چند است و خیلی تعجب کرد که وقت این قدر به سرعت گذشته. 
برگه های ارزیابی واحد را هم امروز و دیروز از بچه ها گرفتم و تحویل مسوول این درس دادم. آنجا لنا می گفت که بعضی بچه ها از سمینارها شکایت داشته اند و شکایت شان البته متوجه دوستان خودشان بوده که منابع را نمی خوانند و بدون مطالعه و اطلاعات به کلاس می آیند. 
البته شنیدن از انتقاد ناراحت کننده بود ولی واقعا چاره چیست؟ خواندن یا نخواندن منابع تقصیر خودشان است. من حتی دستم تا این حد باز نیست که خواندن یا نخواندنشان را امتیاز یا نقصی برای نمره نهایی حساب کنم.
امیدوارم نتیجه امتحان شان خوب باشد. مطمئن نیستم که با ساختار جدید درسها به نتیجه مطلوبی برسیم. برخلاف تصور اولیه ام به نظرم ساختار درسی پارسال بهتر جواب می داد.

۱۳۹۱ آذر ۳, جمعه

ساعت های شلوغی مترو

دو سه روز پیش عکسهایی دیدم از ساعت های شلوغ متروی تهران که برایم غیر منتظره بود و ناراحت کننده. مسلما ساعت های پر رفت و آمد، مترو شلوغ می شود ولی تصاویر از جهت هرج و مرج وحشتناک بودند. هر کسی تلاش می کرد که زودتر کار خودش را راه بیندازد. همزمان عده ای در حال خارج شدن از قطار بودند و عده داخل می شدند و فشار و شلوغی جمعیت محسوس بود.
بعد از آن دقت کردم ببینم چه تفاوتی هست بین ساعتهای شلوغ اینجا (لندن) و عکسهایی که از تهران دیدم. اتفاقا فردای آن روز در یکی از همین ساعات مسافر مترو (یا آندرگراند یا تیوب) بودم. داخل قطارها آنقدر پر بود که مجبور شدم از سوار شدن به قطار اول صرف نظر کنم و منتظر بعدی باشم. داخل قطار جای نفس کشیدن هم نبود.
با این وجود جمعیت منتظر، اول اجازه می داد که کسانی که می خواهند از قطار خارج بشوند، بیرون بیایند، بعد بدون عجله و با رعایت نوبت وارد فضای محدود قطار می شد.
توی قطار، هر چقدر هم شلوغ، حریم خصوصی هر کسی رعایت می شود. این یعنی نباید با کسی چشم در چشم شد و اگر تصادفا این اتفاق افتاد باید فوری لبخند زد و به جای دیگری نگاه کرد. نباید به روزنامه یا کتاب دیگری سرک کشید...
و خیلی ها برای اینکه راحت تر باشند کتاب می خوانند، یا روزنامه یا مجله.
وقتی به یکی از ایستگاه ها رسیدیم یک صندلی خالی شد. دو نفر که به صندلی نزدیک تر بودند به هم تعارف می کردند. زن جوان تر اول تعارف کرد. زن مسن تر گفت نه، تو بشین. داری کتاب می خوانی!

ویژگی های سارا

سارا پارسال مادیول لیدر ما بود. امسال ولی مسوول امور آموزشی دانشجویان لیسانس و هماهنگ کننده این مقطع است. تخصص خودش جامعه شناسی رسانه ها و جنگ است. همیشه در تابستان و زمستان یک بلوز یشمی آستین کوتاه می پوشد با یک کاپشن خاکی. موهایش طلایی پررنگ است که بیشتر اوقات دوتا می بافد. 
رفتارش هم خیلی صمیمانه و دوستانه ست و هم یک مقداری تهاجمی و تند. من تا به حال کلاسهایش را ندیده ام ولی شنیده م که اگر کسی حرف درگوشی سر کلاس بزند از کلاس اخراج می شود. 

گزارش سارا

امروز صبح سارا گزارش کلاسم را برایم فرستاد.
توی ایمیلش نوشته بود که در مجموع به نظرش کلاس خیلی خوب بوده و خودش هم تحریک شده بوده که در بحث ها شرکت کند.
گزارشی که ضمیمه بود دو قسمت داشت که یکی خلاصه ش بود که اینجا عینا کپی می کنم. قسمت دیگرش جزئیات بیشتری داشت از جمله اینکه به روشهای به کار گرفته شده در کلاس اشاره کرده بود و از تصویرها و پاورپوینت تعریف کرده بود:


SUMMARY COMMENTS ON THE SESSION  
(Brief description of the session and a brief account of the main strengths and weaknesses)

This was a seminar class exploring the social construction of gender, and feminism and sociology.

The session was well structured using group work, powerpoint, visual imagery and general discussion. Questions were set to guide the discussion and Delaram attempted to translate, interpreting and synthesise student responses to move them towards the broader themes of the subject matter. Delaram’s delivery demonstrated a clear understanding of the topic. Her use of visuals in particular was thought provoking and a good tool to stimulate debate and discussion. The different tools Delaram used to provoke discussion at a number of different levels also impressed me.

There were a few noteworthy issues however which deserve some discussion here.  Firstly, none of the students had done the reading complaining that there were not enough ‘online’ and downloadable resources.  Delaram explained that this debilitates discussion and stressed they were responsible for their own reading/learning but of course this is a difficult starting point for any tutor.  I would suggest she that insists firmly that students read in future sessions, allowing for no excuses.  Secondly, some of the discussion descended into students expressing their personal ‘opinions’ about gender rather than a sociological viewpoint.  Again, this is not unusual at Year 1, but something that needs to be managed carefully.  Here, one student became offended, thinking others were criticising her ‘opinion’.  This generated some conflict within the group.  Delaram managed this situation well, explaining the difference between opinion and scholarly engagement and moving the discussion on but unfortunately the student continued to take offence for a while.  This is a difficult situation for any tutor to manage and Delaram demonstrated competence however I would suggest that she integrates into her teaching a session about opinion and engagement to avoid this in the future. 

Overall, this was a good session and despite the difficulties (presented by students) Delaram’s teaching style was both informed and  informing.

۱۳۹۱ آذر ۲, پنجشنبه

نقد کلاس

هر سال یکی از استادها، کلاس یکی از استادیارها را می بیند و نقدش می کند. یا بهتر از کلمه نقد این است که بگوییم نظر می دهد و گزارشش را هم می دهد. به این کار می گویند:
peer review

پارسال هم یک جلسه این طوری برگزار شد. امسال قرار بود سارا کلاس مرا ببیند. از یکی دو هفته قبل وقتش را با هم هماهنگ کرده بودیم.
معمولا من یک ربع زودتر می رسم و باید پشت در منتظر بمانم. اگر کلاس خالی باشد می روم تو و پروژکتور و کامپیوتر را آماده می کنم و پاورپوینت ها را یک دور چک می کنم تا بقیه برسند.
کلاس پنجشنبه ها معمولا غایب کم دارد و همه هم فعال هستند. هفته پیش چهار تا سوال مطرح کردم که در گروه های سه نفره رویش فکر و مطالعه کنند و بحث کلاسی فعال تری داشته باشیم. نتیجه اینکه امروز نصف کلاس غایب بودند! پنج دقیقه به شروع کلاس سارا آمد و نشست ته کلاس. بعد کم کم بچه ها آمدند. جالب اینجاست که تا وقتی سارا رفت (نیم ساعت از کلاس گذشته) کسی نفهمیده بود که او دانشجو نیست.
بحث امروز در مورد فمینیسم و تاثیرش روی جامعه شناسی بود. من بحث را از اینجا شروع کردم که اینکه جنسیت برساخته اجتماعی است یعنی چی. تعدادی اسلاید نشانشان دادم که ذهنیت غالب در مورد نقش های مردانه و زنانه را نشان می داد. بعد سوال کلاسی را مطرح کردم و قرار شد گروه ها رویش بحث کنند و بعد هر گروهی نظرش را بگوید.


سوال این بود که آیا جامعه شناسی مردانه ست؟ و آیا فمینیسم تاثیری روی جامعه شناسی داشته است یا نه. یکی دو دقیقه گروه ها بحث کردند و بعد یکی نظرشان را گفتند. نظر اکثریت این بود که بله جامعه شناسی این طور بوده که مسایل زنان را اصلا در نظر نمی گرفته....
بعد یکی از بچه ها گفت من مخالفم و توضیح داد که درست است که جامعه شناسی مردانه بوده ولی من شخصا ترجیح می دهم که زنان نقش زنانه داشته باشند. یک نفر از گروه دیگر وارد بحث شد و خیلی محترمانه و با آرامش حرفهای او را نقد کرد. ولی آن دانشجویی که معتقد به نقش زنانه بود ناراحت شد. من آمدم کار را درست کنم، گفتم ایپک درست است که نظر شخصی تو این است و خیلی هم محترم، ولی ما داریم درباره اینکه آیا جامعه شناسی روند درستی می رفته یا نه صحبت می کنیم. ولی ایپک کلا بهش بر خورد و گفت که دیگر در کلاسها صحبت نمی کند.
ناگفته پیداست که حواس من یه کمی پرت شد. بعد هم سارا رفت.
آخر کلاس با ایپک صحبت کردم که چرا ناراحت می شوی؟ در جامعه شناسی باید همیشه انتظار نقد داشته باشی و بتوانی حرف متفاوت بزنی و نترسی و ناراحت نباشی. فکر کنم آخرش از ناراحتی درآمد.
بعد از کلاس آمدم خانه. بلافاصله دیدم که سارا ایمیل فرستاده. متن ایمیلش برایم جالب بود:


Well done this afternoon. I could see it was a difficult session due to the offence taken by a particular student. Not an easy situation to handle for anyone (especially in light of being reviewed) but you managed it well and professionally. I just wanted to email you now so that you weren't concerned about the impact it may have on your peer review report. 

Best wishes

Sarah 


آموزش نمره دهی آنلاین

دیروز کلاسی برایمان گذاشته بودند که نمره دهی آنلاین را یاد بگیریم. این کلاس مخصوص دپارتمان ما بود و همه اساتید و استادیاران گروه جامعه شناسی دعوت بودند.
از دانشجویان دکتری که تدریس می کنند سه نفر حضور داشتیم. من و رشید قبل از همه رسیده بودیم و کامپیوتر میزمان را روشن کرده بودیم هر چند هنوز صفحه اصلی بالا نیامده بود. در همین بین بقیه هم می رسیدند، از جمله یکی از اساتید مسن تر که تا وارد اتاق شد شوخی اش گل کرد: «منم باید آموزش ببینم؟ بابا دیگه من باید به فکر ایمپلنت مغز باشم!»
درست ده دقیقه طول کشید تا کامپیوترها بارگذاری کردند و آماده شدند. همه هم سر صبر داشتند شوخی می کردند و منتظر بودند.
و اما خانم معلم توضیح داد که سه روش برای نمره دهی آنلاین وجود دارد که باید اینجا بررسی شود.
۱- اینکه روی کاغذ دستی نمره بدهیم و بعد نمره ها را وارد یک فایل اکسل کنیم و آپلود کنیم و توی سایت نرم افزاری هست که اتوماتیک لیست را تبدیل می کند و به دانشجویان نشان می دهد.
۲- اینکه کلیه فایل های ورد مقاله های بچه ها را دانلود کنیم و توی ورد ویرایش کنیم و توضیح و تذکر و نمره بدهیم و بعد همه را با هم آپلود کنیم و نمره ها را هم باز دستی وارد لیست اینترنتی کنیم.
۳- اینکه از نرم افزار گریدمارک استفاده کنیم که زیرمجموعه نرم افزار ترن ایت این است. نرم افزار ترن ایت این برای کشف تقلب ها و دزدی های ادبی و آکادمیک استفاده می شود و متن هر مقاله را با تمام منابع اینترنتی موجود به زبان انگلیسی مطابقت می دهد و درصد تطابق هر مقاله با متون دیگر را نشان می دهد. اشکالاتی هم دارد ولی در مجموع قابل استفاده ست.
همین نرم افزار امکان نمره دهی هم دارد. لیستی از کامنت های معمول هست که کافیست روی متن گذاشته شود. هر کسی می تواند لیست خودش را هم درست کند. امان کامنت صوتی هم دارد. نمره را بر اساس اطلاعاتی که اول به سیستم داده ایم در باندهای مختلف قرار می دهد و کار را خیلی راحت کرده. نیازی هم به وارد کردن نمره به صورت مستقل در سایت نیست، خود نرم افزار این کار را می کند.
ولی این نرم افزار یک اشکال بزرگ دارد. برای کار با آن حتما باید آنلاین بود. سرور توانایی پشتیبانی از همه کاربران را ندارد. ظاهرا تمام دانشگاه ها و مدارس با این سیستم کار می کنند و روزهای نمره دهی که سرور شلوغ است انقدر سیستم کند می شود که صفحه ها باز نمی شوند.
یکی از حضار پرسید کدام سرور؟ سرور دپارتمان یا دانشگاه؟ خانم معلم جواب داد سرور کل انگلستان را پشتیبانی می کند.
:)))))))))))
همه خندیدند. جلسه هم بدون نتیجه مشخصی تمام شد. همه دوست داشتند همان روش نمره دهی سنتی روی کاغذ را ادامه بدهند ولی دانشجویان خواسته بودند که نمره را آنلاین ببینند. احتمالا یک بار آزمایشی طرح دو یا سه را اجرا خواهیم کرد.