هر چند سعی می کنم در خیابان و مترو چشم در چشم کسی نشوم، چه برسد به اینکه زل بزنم و نگاهشان کنم، ولی به همه لباسها و کفشها و سرپوش ها توجه می کنم. امروز یک لباس غیر متداول در مترو توجهم را جلب کرد.
آقای حدود بیست-سی ساله ای که روبرویم نشسته بود یک کت مخمل یک دست سرمه-مشکی پوشیده بود با چلیقه زرشکی و و پیراهن سفید که آستینش را کمی زیر کت برگردانده بود. دکمه بالای یقه ش باز بود دستمال گردن ابریشم سرمه ای با خالهای ریز سفید را شل گره زده بود. شلوار جین مشکی و کفش مشکی داشت.
خوشبختانه سرش تو کتاب بود و متوجه نشد چقدر لباسش را برانداز کرده ام. :)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر