۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

آگاهی طبقاتی

معروف است که جامعه انگلیس یک جامعه طبقاتی است، و بدتر از آن اینکه مردم به این امر واقفند، و باز هم بدتر اینکه مردم هیچ کاری در جهت تغییر این نظام طبقاتی نمی کنند. این مساله ای است که برای مردم نقاط دیگر دنیا عجیب و غیر قابل درک است. من اینجا کاری ندارم که ریشه های طبقاتی شدن و طبقاتی ماندن این جامعه چیست و چرا رویکرد مردم به آن معمولا مثبت است (یا لااقل منفی نیست). اما می خواهم توصیفی از آنچه اینها «آگاهی طبقاتی» می خوانندش ارائه کنم.
طبقه بندی جامعه انگلیس به طور سنتی این طور است که یک طبقه بالایی (که اشراف باشند) وجود دارد، و یک طبقه میانی (که در جاهای دیگر احتمالا آنها را طبقه بالا می دانند) که خودش به درجات مختلف می تواند تقسیم شود، و یک طبقه بزرگ کارگر. باز هم به طور سنتی طبقه کارگر بودن در این کشور یک افتخار است. یعنی آنهایی که خود را جزو این طبقه می دانند به هویت خود می بالند، و تمام ویژگی های آن را مثبت تلقی می کنند، و نمی خواهند رفتارشان یا حرف زدنشان رنگ و بوی طبقه دیگری را بگیرد. این افتخار به طبقه خود چیزی است که اینجا به «آگاهی طبقاتی» معروف است. یعنی از جایگاه طبقاتی خود آگاه باشی و به آن افتخار کنی. تحقیق زیادی روی ویژگی های این طبقه انجام شده. اینکه روابط خانوادگی و محله ای آنها چطور است، لهجه و حرف زدنشان چه تفاوتی با دیگران دارد، ارزشها و هنجارهایشان چیست...
از طرف دیگر در طبقه متوسط هم رفتارها، سبک زندگی، لهجه، متفاوت است و این طبقه هم تمایل به حفظ ارزشهای خود و عدم تلاقی به طبقات دیگر دارد. همین طور هم طبقه بالای جامعه. و جالب اینجاست که ویژگی های بالاترین طیف طبقه بالایی جامعه با پایین ترین سر طبقه پایین مشابهت دارد. جایجایی طبقاتی هم آن قدرها اتفاق نمی افتد و معمولا هر کسی از جایی که قرار گرفته راضی است. اما نکته دیگر اینجاست که در سالهای اخیر تغییراتی در قدرت خرید و بنابراین در سبک زندگی مردم به وجود آمده که به نوعی احساس می کنند دیگر طبقه معنا ندارد، به عبارتی همه خود را «طبقه متوسط» می دانند و بسیاری از جامعه شناسان نیز با‌ آنها همصدا هستند و طبقه را ملغی شده اعلام کرده اند. با این حال ارزشهای طبقات همچنان دست نخورده باقی مانده است. 

اما در این بین طبقه ای جدید هم متولد شده است. این طبقه در شهرها (شهرهای جهانی) به وجود آمده. این طبقه ویژگی های پست مدرن دارد و از نظر هویتی مثل یک چهل تکه است که وجه مشترک افرادش باز بودن فکرشان بر روی پدیده های نو، فرهنگ های متفاوت، و جهانی تازه است. این طبقه ممکن است کاملا برخلاف قومیت خود لباس بپوشد، غذاهای غیر معروف نقاط دیگر جهان را بخورد، و از موسیقی آلترناتیو لذت ببرد.



۲ نظر:

  1. پیشنهاد می کنم برای پستهایتان اگر مقاله یا کتاب مناسبی می شناسید به عنوان منبع معرفی کنید برای آنان که می خواهند در پیرامون موضوع بیشتر بدانند.

    پاسخحذف